روش روزن Bodywork نوعی درمان سوماتیک است که ذهن و بدن را از هم جدا نمی کند. در رزن ، ما می دانیم که یکی از م effectiveثرترین راههای رسیدن به ناخودآگاه از طریق بدن است و از لمس و صحبت برای دسترسی به احساسات عمیق و الگوهای عاطفی که اغلب فقط از طریق ذهن آگاه در دسترس نیستند استفاده می کنیم. این روش توسط ماریون روزن پایه گذاری شد ، که آموزش خود را در زمینه اکتشاف انسانیت در آلمان در دهه 1930 آغاز کرد ، در زمانی که درمان های بدنسازی و گفتار به شیوه های جداگانه تقسیم می شد. من خوش شانس بودم که ماریون را به عنوان یکی از معلم های ابتدایی خود داشتم.
روش روزن بر این فرض استوار است که وقتی رویدادها یا احساسات برای ما بیش از حد است ، ما از نظر جسمی قرارداد می بندیم. این انقباضات اغلب برای محافظت از ما در برابر احساسات شدید در دوران کودکی ، زمانی که ما قادر به تغییر شرایط خود نیستیم ، مورد نیاز است. اما به عنوان بزرگسالان ، وقتی منابع لازم برای مراقبت از خود را داریم ، عادت به قرارداد می بندیم تا بیش از حد احساس مان نکنیم که بدانیم چه می خواهیم و به چه نیاز داریم و مانع از زندگی کامل و غنی می شود که ممکن است در مواقع ممکن ما می توانیم اجازه دهیم همه احساسات در ما جریان پیدا کنند.
این یک تمرین عمیق برای حضور است که به همه کارهای من اطلاع می دهد. در اصل ، این درباره کشف این است که برای ما ایمن است که خود را کاملاً احساس کنیم ، هیچ بخشی از خود را کنار نگذاریم. ماریون غالباً می گوید منظور از تبدیل شدن به فردی است که واقعاً هستید ، نه آن شخصی که فکر می کنید باید باشید.
روزن کمی شبیه ماساژ روی میز است ، اما بسیار متفاوت است زیرا ما سعی نمی کنیم انقباضات عضلانی را با دستکاری تغییر دهیم. تمرینکنندگان با دستان گوشکننده و کلمات باز و کنجکاو و کنجکاوی عمیق به مکانهایی که بدن در حال کشش است میآیند. این مکانها اغلب منتظر ملاقات هستند ، تا احساس امنیت کافی کنند تا احساساتی را که در وهله اول باعث انقباضات شده اند برطرف کنند. هنگامی که اجازه داده شود آن احساسات به طور کامل احساس شوند ، انقباضات دیگر ضروری نیستند و معمولاً شروع به حل شدن می کنند.
آموزش ما فوق العاده پیچیده و فوق العاده ساده است. ما دستکاری یا اصلاح نمی کنیم. ما هیچ کاری با مشتری نمی کنیم – ما ماما هستیم. ما فضای ایمنی را حفظ می کنیم که مشتری احتمالاً نداشت – ایمنی این است که کاملاً با خود باشند ، و هر چیزی را که وجود دارد احساس کنند. و همانطور که آنها متوجه می شوند احساس حتی دردناک ترین احساسات نیز خطرناک نیست ، غالباً شادی سرازیر می شود.
در زندگی ما نمی توانیم احساسات خود را انتخاب کنیم. اگر نمی توانید به خودتان اجازه دهید احساس درد کنید ، نمی توانید شادی را احساس کنید. وقتی هر احساسی را مسدود می کنیم ، ظرفیت خود را برای سایر احساسات مسدود می کنیم. اما وقتی می فهمیم که احساس امنیت کامل داریم ، سیستم عصبی ما شروع به تجدید نظر می کند و ظرفیت شادی و راحتی ما افزایش می یابد. هرچه بیشتر اجازه دهید ، بیشتر می خواهید اجازه دهید. و ذره ذره ، احساس امنیت می کنید تا احساس کنید همه خودتان هستید.
تمرین روزن من به من کمک کرد تا در ماندن و احساس راحتی در گم شدن مهارت داشته باشم – فقط مایل به ماندن در آنجا هستم. و این بسیار به تمرین صورت فلکی من می پردازد ، زیرا اکنون در استخوان هایم می دانم که عمیق ترین کار و بزرگترین تغییرات زمانی رخ می دهد که اجازه دهیم خود را گم کنیم ، وقتی تسلیم آنچه هستیم.
این کار زیبا ، عمیق است و مانند صورت های فلکی ، زندگی را تغییر می دهد.