در یک نام تجاری چیست؟ راهنمای گام به گام برای شرکت ها در هر اندازه

شرکت‌هایی مانند اپل، نایک و استارباکس به‌خاطر برندهای مستحکم و فوراً قابل تشخیص خود که از طریق هر کاری که انجام می‌دهند بافته می‌شوند، شناخته می‌شوند. در حالی که همین را می توان برای بسیاری از مشاغل کوچکتر گفت، ساختن یک نام تجاری از پایه می تواند برای کارآفرینان دلهره آور باشد، به خصوص اگر قبلاً این کار را نکرده باشید.

در حالی که نیازی به صرف میلیون‌ها دلار برای ایجاد لوگوی نمادین بعدی ندارید، ارزش آن را دارد که فرآیند توسعه استراتژیک برند خود را طی کنید. به ساخت برند به عنوان بخشی از پایه و اساس کسب و کار خود فکر کنید. در حالی که یک برند لزوماً یک چیز ملموس نیست، اما برای ارتباط با مشتریان، شکل دادن به درک آنها از شرکت شما و ایجاد اعتماد در بین آنها مهم است. به‌علاوه، اگر برندی قابل تشخیص دارید، می‌تواند به مشتریان بالقوه یا یک‌باره کمک کند تا شما را به خاطر بسپارند یا به شما کمک کند در آینده در ذهن خود باقی بمانید.

این روزها، قوی ترین برندهای موجود در بازار یک “چرا” واضح دارند. در طول هر تعامل با یک کسب و کار، مشتریان به وضوح می دانند که چرا وجود دارد، چرا برجسته است و چرا باید از آن خرید کنند. با در نظر گرفتن این موضوع، در اینجا یک فرآیند گام به گام ارائه شده است که شرکت ها با هر اندازه ای می توانند از آن برای ایجاد یک برند برجسته و به یاد ماندنی استفاده کنند.

مشتریان بالقوه وقتی نام، لوگو و رنگ های شما را می بینند یا ایمیل ها و پست های اجتماعی شما را می خوانند چه احساسی دارند؟ آیا آنها با کسب و کار شما ارتباط برقرار می کنند؟ آیا آنها می خواهند بخشی از آن باشند؟ آیا در آینده آن را به خاطر خواهند آورد؟ این سوالات در قلب برندسازی قرار دارند.

مرحله 1: تعریف کنید که کسب و کار شما چه کسی است

البته یک تجارت یک موجود زنده نیست، اما باید برخی از عناصر مشابه را در خود جای دهد. باید شخصیت داشته باشد، بر اساس ارزش‌های خاص زندگی کند، اهدافی داشته باشد و منبع ارتباط را فراهم کند.

به هر حال، یک برند فقط یک نام و یک لوگو نیست، بلکه به این موضوع می پردازد که شرکت شما کیست و مردم با دیدن آن نام یا لوگو چه احساسی دارند. بنابراین، قبل از شروع به فکر کردن در مورد عناصر طراحی، باید مشخص کنید که شرکت شما چه کسی است.

ماموریت و اهداف

یک مکان عالی برای شروع، ماموریت و اهداف شرکت شما است. شما احتمالاً ایده ای از اهداف اصلی شرکت خود دارید. آنها به این دلیل هستند که شما کسب و کار خود را شروع کرده اید یا به آنچه می خواهید در کوتاه مدت و بلند مدت برسید.

بیانیه ماموریت شما مظهر آن است. آن را به عنوان بیانیه عملی در نظر بگیرید که هدف شما را توصیف می کند و چگونه می خواهید به آنجا برسید. در حالت ایده‌آل، همچنین باید نشان دهد که چگونه این کار را به گونه‌ای انجام می‌دهید که از سایر شرکت‌ها متمایز باشد.

آن را کوتاه و متمرکز نگه دارید، مانند این نمونه های معروف:

  • تسلا: “برای تسریع انتقال جهان به انرژی پایدار.”
  • لینکدین: “برای ایجاد ارتباط با متخصصان جهان به منظور تولید بیشتر و موفق تر.”
  • نوردستروم: “برای ارائه قانع کننده ترین تجربه خرید ممکن به مشتریان.”

ارزش های

هنگامی که بیانیه ماموریت خود را به دست آوردید – به اصطلاح چراغ راهنما – شروع به فکر کردن در مورد ارزش های کسب و کار خود یا اصول اصلی که می خواهید شرکت و کارمندانش بر اساس آن زندگی کنند، شوید.

اینها ممکن است به طور مماس با اهداف و ماموریت شما مرتبط باشند، اما در خارج از چارچوب نیز فکر کنید. شاید بخواهید اطمینان حاصل کنید که کارمندان و افرادی که با شرکت شریک هستند احساس راحتی می کنند تا افکار و نظرات خود را به اشتراک بگذارند. پس یکی از ارزش های شما می تواند صداقت یا صراحت باشد.

سعی کنید لیست خود را به پنج یا شش موردی که بیشتر احساس می کنید نگه دارید. این درسی است که ما دست اول در بافر آموختیم. در ابتدا، ما 10 مقدار داشتیم، اما متوجه شدیم که برای بسیاری از کارمندان قابل یادآوری نیست. ما آنها را در سال 2018 به این شش نفر کاهش دادیم:

  • پیش‌فرض شفافیت
  • مثبت اندیشی را پرورش دهید
  • قدردانی نشان دهید
  • انعکاس را تمرین کنید
  • به طور مداوم بهبود یابد
  • فراتر از خودت عمل کن

بیانیه ماموریت و ارزش های شما ممکن است در وب سایت یا حساب های اجتماعی شما وجود داشته باشد، یا ممکن است فقط برای شما و کارمندان شما وجود داشته باشد. در هر صورت، مهم‌ترین چیز این است که تعیین کنید چگونه آنها را اجرا کنید و واقعاً روز به روز بر اساس آنها زندگی کنید. بیش از کلمات فقط در یک صفحه، مأموریت و ارزش‌های شما باید در هر جنبه‌ای از نحوه انجام کسب‌وکارتان ادغام شود.

ماموریت و ارزش های شرکت شمع Keap همه در مورد برقراری ارتباط مجدد با خود و بازگرداندن تعادل با طبیعت است، و این “چرا” در تمام جنبه های تصویرسازی، کپی و تلاش های بازاریابی نام تجاری القا می شود. بیشتر بدانید در این ویژگی اخیر.

حضار

بهترین مارک ها برای همه افراد روی کره زمین جذاب نیستند. بلکه هدف آنها این است که واقعاً با گروه خاصی از مردم طنین انداز شوند. (این امر به ویژه برای مشاغل کوچک با موجودی و بودجه بازاریابی محدود صادق است.)

برای تعیین اینکه چه کسی مخاطب شما (یا مخاطب ایده آل) است، تحقیق کنید که چه کسی بیشتر تمایل به خرید محصول یا خدمات شما دارد. به این فکر کنید که هنگام شروع کسب و کار چه کسی را در ذهن داشتید. چه مشکلی را حل می کنید و برای چه کسی؟ در نظر گرفتن اینکه رقبای شما چه کسانی را هدف قرار می دهند و اینکه آیا می خواهید به همان گروهی از افراد خدمت کنید یا به گروهی کاملاً متفاوت برسید، می تواند مفید باشد.

هنگامی که یک ایده کلی از جمعیت هدف خود دارید، برای آنها پرسونا ایجاد کنید. از آن لذت ببرید! این افراد ضرب المثل را نام ببرید، شخصیت آنها را ترسیم کنید و واقعاً آنها را در ذهن خود زنده کنید.

به عنوان مثال، یک مدرسه آشپزی محلی ممکن است بر روی یکی از این شخصیت‌های خاص تمرکز کند:

لذیذ باهوش: این علاقه مندان به آشپزی که در آشپزخانه مهارت دارند، عاشق مهارت های جدیدی هستند که دوستانشان را تحت تاثیر قرار می دهد و مایلند برای انجام این کار کار کنند (و پول بدهند).

والدین با انگیزه: این مادران، پدران و مراقبان همیشه به دنبال گسترش افق دید فرزندان خود، ایجاد علاقه در آشپزی و سرگرم نگه داشتن آنها در شنبه های بارانی هستند.

صاحب خانه جدید: این افراد چه فارغ‌التحصیلان دانشگاهی باشند، چه افرادی که از آپارتمان‌های پر از هم اتاقی پیوند زده شده‌اند، یا افرادی که هرگز روش خود را در آشپزخانه یاد نگرفته‌اند، می‌خواهند اصول آشپزی را در محیطی دوستانه و بدون قضاوت بیاموزند.

هنگامی که این «افراد» را در ذهن داشته باشید، ایجاد یک نام تجاری و محتوایی که مستقیماً با آنها صحبت می کند آسان تر خواهد بود.

مرحله 2: یک هویت بصری منسجم ایجاد کنید

اکنون که ایده بهتری در مورد آنچه می‌خواهید به دست آورید، چه چیزی می‌خواهید در کنار آن باشید و با چه کسی صحبت می‌کنید و می‌فروشید دارید، می‌توانید شروع به ایجاد یک هویت بصری مطابق با آن کنید.

حتی به لوگوها یا دیگر عناصر طراحی شده فکر نکنید – با تصویر بزرگتر شروع کنید. در نظر گرفتن:

  • وقتی مردم برند شما را می بینند چه حالات یا احساساتی را می خواهید برانگیزید؟
  • مردم فقط با نگاه کردن به شرکت شما چه چیزی را باید در مورد آن باور کنند؟
  • آیا می خواهید با هنجارهای صنعت هماهنگ شوید یا از آنها جدا باشید؟ به عنوان مثال، هم شرکت های مالی و هم برندهای مواد غذایی سالم تمایل به استفاده از رنگ سبز دارند، بنابراین این تصمیم برای برند شماست که آیا از هنجار پیروی کنید یا از آن اجتناب کنید.

با در نظر گرفتن این موضوع، تابلوهای خلق و خوی ایجاد کنید که از چیزهایی که می بینید الهام می گیرند. این می تواند هر چیزی باشد: رنگ هایی که هنگام پیاده روی می بینید، یک عنصر طراحی از برند دیگری که دوست دارید از آن الگوبرداری کنید و خودتان بسازید، یا یک قطعه هنری که الهام بخش شما باشد. جستجوی راهنماهای سبک برند در پینترست نیز می تواند به شما در جمع آوری ایده کمک کند.

Pinterest منبع بی پایان الهام برای هویت بصری است. (منبع)

به دنبال مضامین مشترک در آنچه با هم کشیده اید باشید. رنگارنگ است؟ پر از سایه های خاکستری؟ آیا تصویر روشن و اشباع شده است یا بیشتر خاموش است؟ تایپوگرافی چه شکلی است؟ همه این چیزهای به ظاهر کوچک پیام خاصی را ارسال می کنند. و اگر این پیامی است که می خواهید ارسال کنید، آنها می توانند شروع به تبدیل شدن به عناصر بصری برند شما کنند.

یک طراح گرافیک می تواند به شما در ایجاد یک هویت بصری منسجم کمک کند، اما منابع رایگانی نیز وجود دارد که می تواند به شما کمک کند این عناصر را کنار هم بچینید. ابزارهای رایگان زیادی وجود دارد، از جمله تولید کننده پالت رنگ Hubspot، الگوهای Canva برای لوگوها، و Looka و Mojomox برای هویت برند همه در یک.

کتابخانه پالت‌های رنگ Canva را مرور کنید یا خودتان را از یک عکس ایجاد کنید. (منبع)

مهم نیست که کدام رویکرد را انتخاب می کنید، تصویر بزرگ را در ذهن داشته باشید و مطمئن شوید که لوگو، فونت ها، رنگ های برند و تصاویر همه با هم در خدمت ماموریت، مخاطبان و اهداف کلی شما هستند.

چند نکته را باید به خاطر بسپارید:

  • رنگ های برند فراتر از رنگ روی لوگوی شما هستند. اکثر برندها یک رنگ اصلی و یک تا سه رنگ پشتیبان دارند، از جمله رنگ خنثی مانند سایه سیاه یا سفید.
  • می‌خواهید حداقل دو فونت انتخاب کنید: یکی برای سرفصل‌ها یا عنوان‌ها و دیگری برای متن پشتیبانی.
  • اگر طراحی نقطه قوت شما نیست، اشکالی ندارد که همه چیز را ساده نگه دارید. در حالی که جسور و خلاق بودن سرگرم کننده است، یک لوگوی اصلی (مثلاً نام شرکت شما با فونت ساده و شیک) کاملاً خوب کار می کند. شما می خواهید نام تجاری خود را برجسته کنید، اما می خواهید هم بیش از حد می تواند احساس حرفه ای را از بین ببرد.
  • کار با قالب ها در سایت هایی مانند Canva یک راه عالی برای اطمینان از سازگاری طراحی در وب سایت، مواد بازاریابی، پست های اجتماعی و موارد دیگر است.

مرحله 3: صدای خود را پیدا کنید

مردم می توانند برند شما را ببینند و اکنون باید آن را بشنوند (یا روی صفحه نمایش خود بخوانند). صدایی که هنگام برقراری ارتباط با مخاطبان خود از طریق ایمیل، در رسانه های اجتماعی و حضوری استفاده می کنید، بخش مهمی از برند شما است که باید با ارزش ها و تصاویر شما همسو باشد.

به نحوه صحبت شخصی خود و نحوه صحبت در مورد تجارت توجه کنید. سپس به نحوه ارتباط مخاطبانتان با شما برگردید. چگونه می خواهند با آنها صحبت شود؟ می خواهید آنها چه احساسی داشته باشند؟ چه لحن و سبکی به آنها کمک می کند تا بدانند شرکت شما در مورد چیست؟

چند کلمه و عبارتی که به ذهنتان می رسد را یادداشت کنید. سپس، همانطور که با مشتریان صحبت می کنید یا پست های رسانه های اجتماعی می نویسید، ببینید چه چیزی کار می کند، چه چیزی را دوست دارید و مخاطبان شما به چه چیزهایی متصل هستند. از آنجا می توانید تعریف و اصلاح کنید.

الهام بخش، انگیزشی و پر از ایموجی ها و اختصارات: برند The Peony Collective با مخاطبان خود از کارآفرینان باهوش اینستاگرام صحبت می کند. (منبع)

در اینجا چند نکته وجود دارد که باید هنگام توسعه صدای برند خود در نظر بگیرید:

  • لحن کلی که می خواهید بزنید: به این فکر کنید که اگر برند شما می توانست صحبت کند، چگونه با کسی صحبت می کرد. برخی از برندها با اعتماد به نفس و معتبر هستند (به اپل فکر کنید)، برخی دیگر خونگرم و خوش برخورد هستند (مانند استارباکس)، و تعداد کمی از آنها بامزه و باهوش هستند (فقط به فید توییتر تاکو بل).
  • کلمات و عباراتی که می خواهید به طور منظم استفاده کنید (و اجتناب کنید): این می تواند به تحقیقات اولیه شما در مورد احساساتی که می خواهید برانگیزید و ارزش های برند شما برگردد.
  • سبک نوشتاری که استفاده می کنید: جملات کوتاه و مستقیم حس متفاوتی نسبت به جملات طولانی‌تر و دقیق‌تر دارند، و چیزهایی مانند علامت تعجب، ایموجی‌ها و عامیانه همگی می‌توانند به ایجاد صدا و لحن متفاوت کمک کنند.

این زمان عالی دیگری برای مثال هایی از چیزهایی است که می خوانید و دوست دارید، به خصوص اگر برای مخاطبان هدف شما باشد. شناسایی کلمات، عبارات، عبارات و سبک‌هایی که کار می‌کنند (و آن‌هایی که نمی‌توانند) به شما کمک کند به آرامی صدای برند خود را بسازید.

مرحله 4: اجازه دهید رشد کند

این کاملاً خوب است که در حین حرکت برند خود را تغییر دهید یا تغییر دهید. در واقع، شما باید. به آن به عنوان موجودی زنده و نفس گیر فکر کنید که همانطور که کسب و کار و مخاطبان شما تکامل می یابند، و با تغییر جهان تکامل می یابد. در حالی که می خواهید یکپارچگی در تصاویر و صدای خود را حفظ کنید، بسیار خوب است که هر از چند گاهی بررسی کنید و ببینید آیا عناصری از نام تجاری شما وجود دارد که می خواهید آنها را تغییر دهید، به روز کنید یا حذف کنید.

اگر بودجه شما اجازه می دهد، می توانید تست های A/B را با اعضای مخاطب ایده آل خود انجام دهید تا ببینید چه چیزی طنین انداز می شود (به عنوان مثال، اجرای دو تبلیغ فیس بوک با متن متفاوت). از این نوع تحقیق برای اطلاع از یک تصمیم سخت یا نزدیک یا برای تثبیت اینکه برند شما تأثیری را که می‌خواهید دارد، استفاده کنید.

نام تجاری خود را بسازید

اکنون که می دانید برای شروع ساختن برند خود چه مراحلی را باید طی کنید، یک دفترچه یادداشت بردارید یا یک سند خالی باز کنید و شروع به طوفان فکری کنید. سپس کار خود را ویرایش و اصلاح کنید، به یاد داشته باشید که هر یک از عناصر بالا باید با هم کار کنند، به چشم انداز خود، اهداف خود برای کسب و کار و البته “چرا” خود وفادار بمانند. به هر حال این چیزی است که معتبرترین و به یاد ماندنی ترین برندها بر روی آن ساخته شده اند.